پسر مهربون من
سلام پسر قشنگم ، 2 روز گذشته مانا پیشت بود و من تونستم به کلاس های ترم جدیدم برسم ، عزیزم واقعا ازت ممنونم که به من اجازه میدی تا به همه کارها، هم کار خونه هم دانشگاه برسم ، کارامون برعکس شده تو شدی مامان من، وقتی خسته ام و حوصله ندارم ، زمانهایی که دیگه دارم کم میارم تو با شیرین زبونیات و مهربونیت به من روحیه میدی مثل امروز که قرار بود با هم بریم بازار و10 دقیقه نشد که نظرم عوض شد وتو حسابی سؤال پیچم کردی که چرا نمیریم گفتم چون سرم درد میکنه نمیتونم رانندگی کنم وقتی دیدی از سؤالهات دار...
نویسنده :
مامانی
19:47